سه‌شنبه ۵ تیر ۱۳۸۶ - ۱۱:۳۵
۰ نفر

لیلی ادیب‌فر: گفت‌وگو با بهمن جلالی عکاس و مدرس دانشگاه.

عکاسی تکنیکی است که هر کس با در دست داشتن دوربین می‌تواند به سراغ آن برود. منظور از عکاسی حرفه‌ای نیز حرفه عکاسی نیست.

هدف نهایی، دانستن این نکته است که یک عکس در چه زمانی می‌تواند به علت داشتن مشخصات حرفه‌ای از آلبوم شخصی بیرون آمده و بر دیوار نمایشگاهها جای گیرد؟ برای رسیدن به این منظور از نظرات  بهمن جلالی، عکاس خودآموخته‌ای که با عکسهای مستند خود از وقایع انقلاب سال 1357 و جنگ ایران و عراق و ساختن مجموعه عکسهایی چون تصویر خیال، از عکاسان پیشروی ایرانی است،آگاه می شویم.

  • زمانی که شما جذب عکاسی شدید، در دانشگاه به آموختن رشته اقتصاد مشغول بودید. چه تحولی در یک دانشجوی اقتصاد رخ داد که برای ادامه مسیر زندگی حرفه‌ای خود عکاسی را انتخاب کرد؟

- در زمانی که من کنکور دادم، انتخاب رشته دانشگاهی خیلی از روی تمایل شخصی نبود. در چندین رشته ثبت نام می‌کردیم و بعد از کنکور، تحصیلاتمان را در هر کدام که قبول می‌شدیم، ادامه می‌دادیم.

من هم در رشته اقتصاد قبول شدم. البته همان موقع هم کمابیش عکاسی می‌کردم و به آن علاقه داشتم اما در دانشگاه با گروهی از دانشجویان معماری آشنا شدم که به سفرهای زیادی می‌رفتند و در این سفرها زیاد عکس می‌گرفتند. آشنایی با این گروه باعث شد که من هم بیشتر و متمرکزتر عکس بگیرم و این، آغاز راه شد.

تصویر خیال - اثر بهمن جلالی

  •  با این وجود، چقدر به آموختن رشته عکاسی برای حرفه‌ای‌تر شدن یک عکاس اعتقاد دارید؟

- بزرگترین عکاسان دنیا رشته دیگری به غیر از عکاسی خوانده و عکاسی را نزد خود آموخته‌اند.

  •  براساس گفته‌هایتان در کلاسهای عکاسی و برخی از سخنرانیها، شما به وجود نیروی ذاتی در عکس که همان واقع‌گرایی و زمان است، معتقدید. یعنی هر عکسی که با هر دوربین و توسط هر کسی گرفته شود، این نیروی ذاتی را داراست. اگر این نیرو فارغ از دوربین و عکاسی وجود دارد، چه چیزی عکاسی حرفه‌ای را از عکاسی آماتور جدا می‌کند؟

- این نیروی ذاتی در همه عکسها وجود دارد و هر کسی می‌تواند با فشار شاتر دوربین خود عکسی را که دارای این نیروست ثبت کند، اما چیزی که دید یک عکاس هنرمند یا حرفه‌ای را از دید یک عکاس عادی جدا می‌کند، نوع انتخاب تصویری است که او می‌خواهد با ثبت آن برجسته‌اش کند.

در حقیقت نکته مهم این است که از میان این همه موضوع با نیروی ذاتی خود که نگاه همه ما را احاطه کرده‌اند، او کدام قسمت را برمی‌گزیند. این انتخاب، پایه تفاوت دید بین آدمیان است که آمیزه‌ای از درک، شعور، نیت، زیبایی‌شناسی، تکنیک فردی و شاید خیلی چیزهایی دیگر است که جهان‌بینی او را تشکیل می‌دهند. به هر حال عکاس، انسانی است انتخابگر.

  •  وقتی عکاس بدین‌گونه تصویر منتخب خود را ثبت می‌کند، مسلماً جهان‌بینی خود را وارد عکس می‌کند. با این وجود، چرا بعضی از منتقدین به عکسهای بعضی از عکاسان این ایراد را می‌گیرندکه عکسها آگاهانه به نظر می‌آیند و حضور عکاس در آنها ملموس است. خود شما نیز در بیان نظرتان درباره نمایشگاه «برف» آقای عباس کیارستمی گفته‌اید که عکسهایش را دوست دارید چون در آنها عکاس از عکس جداست. مگر عکاس نمی‌تواند برای بیان این جهان‌بینی، گاهی خود را وارد عکسش کند؟

- می‌توان گفت که دو نوع عکاسی وجود دارد: گرفتن عکس و ساختن عکس. در مورد اول، ما آنچه را که می‌بینیم و می‌خواهیم، انتخاب می‌کنیم و از آن عکس می‌گیریم. در مورد دوم ما عکس را آن گونه که می‌خواهیم، می‌سازیم. یعنی با استفاده از تکنیک یا عناصر دیگر، آنچه را که می‌خواهیم وارد عکس می‌کنیم و به مخاطب می‌گوییم که این را ببین.

من عکسهای آقای کیارستمی را دوست داشتم چون مثل فیلمهایش ساده بود. آنقدر ساده که اصلاً احساس نمی‌کردی عکس می‌بینی. فقط موضوع را می‌دیدی. همانگونه که در مقابل فیلمهایش، احساس نمی‌کنی که فیلم می‌بینی.

فقط موضوع را می‌بینی. در این مورد عکاس بیرون از عکس می‌ایستد و مخاطب بی‌واسطه با موضوع عکس روبه‌رو می‌شود، اما در مورد دوم که ساختن عکس است، عکاس برای نمایاندن جهان‌بینی‌اش، خود را وارد عکس می‌کند. لزوم بودن یا نبودن عکاس در این میان، بستگی به شرایط خاص و انتخاب هر عکاس و عکسش دارد. نمی‌توان به هیچ کدام برتری داد.

  •  پس اگر عکاس بنا به خواست خود بخواهد در عکسهایش حضور داشته باشد، ایراد منتقدین بجا نیست.

- مسلماً بجا نیست. منتقدین از آزادیشان استفاده می‌کنند. هر کس می‌تواند آنگونه که بخواهد نقد کند.

  •  ‌با وجود این آزادی عمل، آیا این منتقد باید عکاس هم باشد؟

- لزوماً نه. همانطور که منتقد فیلم نباید فیلمساز باشد. او باید زیاد عکس دیده باشد. تاریخ هنر، تأثیر و نوع مدیوم عکاسی را بشناسد.

  •  در تکمیل این بحث به جمله‌ای از خود شما اشاره می‌کنم که در جایی گفته‌اید بدنه عکاسی را عکاسی شخصی نگه داشته است. آیا منظور شما از عکاسی شخصی همان عکاسی آماتور است؟ و اگر پاسختان مثبت است، دلیل این عقیده چیست؟

- منظور من از عکاسی شخصی دقیقاً همان عکاسی آماتور است. عکاسی با همان عکسهایی که هر کس از خانواده، دوستان یا وقایع و مناظر اطرافش می‌گیرد و در آلبوم می‌گذارد، رشد می‌کند. در افتتاحیه یک نمایشگاه عکاسی از عکسهای عکاسان آماتور در هامبورگ، یکی از برگزارکنندگان حرف بسیار زیبایی زد.

 او گفت که عکاس آماتور مثل پروانه‌ای است که روی هر گلی که می‌خواهد می‌نشیند و در نهایت، گلی را که دوست دارد انتخاب می‌کند. این همان آزادی عمل اوست که بدنه عکاسی را محکم نگه داشته و رشد می‌دهد. باز هم می‌گویم، عکاس آماتور برای حرفه‌ای‌تر شدن باید زیاد عکس بگیرد و زیاد عکس ببیند.

کد خبر 25181

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز